هنرانتزاعي يا تجريدي موضوع هاي واقعي را دست مايه ي كار خودقرارمي دهد و با دگرگوني وچينش غيرمعمول عناصرتصويري ، تصاويري پديد مي آورد كه درجهان واقعي يافت نمي شود . هرچنددرسبك هاي سوررئاليسم و اكسپرسيونيسم نيزتركيب بندي هاي نيمه انتزاعي وجوددارد، امادرآن جا، عناصرتصويري ، چندان شكل واقعي خودراازدست نمي دهد وبيشتر تركيب بندي آن ها شگفتي مي آفريند تا اجزاي مستقل تصوير. پيدايش تصويرهاي انتزاعي وذهن گرا عمدتا به نخستين تلاش هاي پيكاسووبراك درنمايش ساده ، درهم شكسته وهنري پديده هاي پيرامون هنرمند و پيدايش سبك كوبيسم باز مي گرددكه برگرفته از آثارپل سزان است.
درآثارپيكاسوو براك ، نه تنها بيش ازهمه زمينه ي عاطفي و داستان سرايي از آثار آنان بيرون رفته ، بلكه موضوع اصلي پرده ي نقاشي نيز فقط بهانه اي براي يك نوع تمرين ذهني در تركيب خطوط، سطوح وزواياي مختلف شد و بالاخره هنرتجريدي به وجود آمد. اين دو هنرمند درآثارشان درختان ، خانه ها ، ميوه ها ، بطري ها وميزهاي كوچك و سازهاي موسيقي رابه فرم هاي هندسي تبديل كردند وبااستفاده از موادي چون شيشه ، سنگ ، روزنامه ، پارچه و غيره آثار نوي خلق كردند .
144
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0